سیر شکلگیری مرزهای رژیم صهیونیستی
مرزهای سرزمین فلسطین یکشبه شکل نگرفته و محصول فرآیندهای سیاسی، نظامی و اجتماعی فراوانی است که در طول بیش از یک قرن واقع شدهاند. فلسطین در آن زمان یک محدودۀ مشخص جغرافیایی بینالمللی نبود. حتی یک اصطلاح صرفاً اداری در چارچوب کشور عثمانی نیز نبود و تنها یک اسم تاریخی و جغرافیایی به شمار میرفت، بدون اینکه مرزهای سیاسی و متعارف بینالمللی داشته باشد.
دورۀ امپراتوری عثمانی
تا زمان امپراتوری عثمانی، سرزمین فلسطین بهعنوان بخشی از این امپراتوری شناخته میشد. در آن زمان این منطقه بهعنوان «متصرفة قدس شریف» شناخته میشد که شامل مناطق شمال بندر یافا تا بندر العریش میشد. در این منطقه شهرهای بزرگی نظیر قدس، یافا، اریحا، بیتلحم، اشدود، عسقلان، غزه، الخلیل و العریش قرار داشتند. در شمال این منطقه، ولایت بیروت قرار داشت که شهرهایی نظیر نابلس، طولکرم، حیفا، طبریا و… در آن قرار داشتند.
بنابراین مرزهای فلسطین بهعنوان یک استان در دورۀ عثمانی از شمال بندر یافا تا رود اردن کشیده میشد و از آنجا بهموازات این رود تا جنوب دریای نمک امتداد مییافت. سپس از آنجا بهسمت جنوب غربی تا بیابان سینا کشیده میشد و سپس از آنجا بهسمت شمالغربی تا بندر العریش میرسید. مساحت این محدوده به بیش از ۱۲هزار کیلومتر مربع میرسید. همچنین مرسوم بود که به متصرفۀ قدس بههمراه بخشهای شمالی آن (که به «سنجاق نابلس» و «سنجاق عکا» مشهور بودند) فلسطین یا سوریۀ جنوبی میگفتند.
خط عقبه-رفح
پیش از صدور اعلامیۀ «بالفور» و در زمانی که بریتانیا مصر را به تصرف درآورده بود، به همسایگی عثمانیها رسید و به همین جهت مرزهای حدودی خود را بهصورت یک خط تقریباً مستقیم از رفح تا دریای سرخ بر امپراتوری عثمانی تحمیل کرد. این خط مرزی بعدها به خط مرزی «عقبه-رفح» مشهور شد و در ژئوپلیتیک روابط مصر و اسرائیل وارد شد. هدف از ترسیم این خط این بود که از درگیریهای ناخواسته میان بریتانیاییها و عثمانیها جلوگیری شود. این خط مرزی کاملاً بر اساس منافع بریتانیا بود؛ زیرا خلیج عقبه را کاملاً در اختیار میگرفت و علاوه بر آن منابع آبی کمیاب را در این منطقۀ بیابانی در بر میگرفت. این امر منجر به اعتراض عثمانیها شد و به همین سبب تغییراتی در این خط ایجاد شد. برای مثال، ترکان عثمانی تمایل داشتند که ۱۵ کیلومتر از سواحل دریای سرخ را در اختیار داشته باشند، به همین دلیل خط مرزی به آنسوی خلیج، یعنی شهر طابا منتقل شد.
سرزمینهای امپراتوری عثمانی
در بحبوحۀ جنگ جهانی اول، بریتانیا و فرانسه در سال ۱۲۹۵ شمسی دست به یک توافق سرّی زدند تا سرزمینهای امپراتوری عثمانی را میان یکدیگر تقسیم کنند. در این توافق، که در آن «مارک سایکس» از جانب بریتانیا و «فرانسوا ژرژ پیکو» از جانب فرانسه حضور داشتند، مرزهایی برای سرزمین فلسطین مشخص شد (نقشۀ ۱). بر اساس این توافق، سرزمین فلسطین میبایست تحت نظارت بینالمللی قرار میگرفت و بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، روسیه و نمایندگانی از کشورهای عربی بر ادارۀ امور آن نظارت میکردند. همچنین در این توافق قید شده بود که دولت بریتانیا منطقۀ خلیج حیفا و مناطق اطراف آن را در اختیار خود داشته باشد.
مرزهای رژیم صهیونیستی و ادعای جنبش صهیونیسم
وقتی جنگ جهانی اول به پایان رسید و امپراتوری عثمانی فروپاشید، بریتانیا حاضر نشد سرزمین فلسطین را به نظارت بینالمللی بسپارد و حاکمیت این منطقه را در اختیار خود گرفت. باتوجهبه اینکه در اعلامیۀ بالفور دولت بریتانیا متعهد شده بود زمینۀ تشکیل میهن ملی یهودیان را فراهم کند، لذا به همکاری با جنبش صهیونیسم در این خصوص پرداخت.
در سال ۱۲۹۷ شمسی بهمنظور تعیین تکلیف سرزمینهای امپراتوری عثمانی سابق، کنفرانسی تشکیل شد که «کنفرانس صلح پاریس» نام گرفت. برخی از سران جنبش صهیونیسم نظیر «حییم وایزمن»، «ناحوم سوکولوف»، «مناحم اوسیشکین»، «آرون آرونسون» و… نیز با حضور پررنگ خود در این کنفرانس تلاش نمودند تا منافع دولت یهودی (که قرار بود با حمایت بریتانیا در آینده تشکیل شود) را حفظ کنند. ازجمله تقاضاهای این گروه تعیین قلمرو مرزی دولت یهودی بود که مرزهای آن را از شمال تا رود اَوَّلی در لبنان گسترش میداد.
این مرزهای درخواستی از نظر ژئوپلیتیک حائز اهمیت فراوانی بود؛ زیرا در جنوب، خلیج عقبه را بهصورت کامل دربرمیگرفت و از آنجا تا بندر العریش در دریای مدیترانه میرفت. همچنین این مرزها تا نزدیکی شهرهای مهمی نظیر دمشق، درعا و عمان نیز فراتر میرفت که این مسئله منجر به اشراف کامل بر این مناطق میشد. دقت در این قلمرو پیشنهادی نشان میدهد که در انتخاب مرزها توجه ویژهای به منابع آب شیرین هم مبذول شده بود.
طرح سازمان ملل برای تقسیم فلسطین
با پایان یافتن قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، سازمان ملل در آذر ۱۳۲۶ در قالب قطعنامۀ ۱۸۱ سرزمین فلسطین را به دو بخش یهودی و عرب تقسیم کرد. این قطعنامه ۵۵% از سرزمین فلسطین را به عربها و ۴۵% آن را به یهودیها واگذار میکرد. این طرح سرزمین فلسطینی را به سه بخش تقسیم میکرد: منطقۀ عکا در شمال، کرانۀ باختری رود اردن، و منطقۀ غزه در جنوب.
این طرح هم مناطقی را بهعنوان مرز کشور یهودی تعیین میکرد، اما ازآنجاکه این طرح مورد پذیرش هیچکدام از طرفین قرار نگرفت، لذا این مرزها هیچگاه شکل نگرفتند.
جنگ ۱۹۴۸ (جنگ استقلال)
با نزدیک شدن قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، جریانهای صهیونیستی تمام تلاش خود را مینمودند تا بلافاصله پس از خروج انگلیسیها، اعلام تشکیل حکومت یهودی در فلسطین صورت پذیرد؛ مسئلهای که با مخالفت شدید اعراب مواجه میشد. این مسئله منجر به شروع جنگی در سال ۱۳۲۶ شد که اسرائیلیها بعدها از آن بهعنوان «جنگ استقلال» یاد کردند. این جنگ تا سال ۱۳۲۸ ادامه داشت و ضمن آن دولت رژیم صهیونیستی رسماً اعلام موجودیت کرد. در این سال توافق ترک مخاصمه (موسوم به توافقات رودوس) بین دولت تازهتأسیس با کشورهای عربی اطراف به امضا رسید که مرزهای جدید در آن مشخص شده بود.
مرزهایی که در پایان جنگ ترسیم شده بود، «خط سبز» نام گرفت که در واقع نشاندهندۀ مرز میان رژیم صهیونیستی و چهار کشور عرب همسایه بود. این نام به این دلیل نهاده شده بود که اسرائیلیها در نقشههای آن زمان، این مرزها را به رنگ سبز چاپ میکردند.
خط سبز منطقۀ باریکۀ غزه را تحت سلطۀ مصر و کرانۀ باختری را تحت سلطۀ اردن قرار داده بود و مابقی سرزمینها به اشغال اسرائیلیها درآمد.
بهعلاوه، هنگام تعیین خط سبز، مناطقی هم بهعنوان مناطق غیرنظامی تعیین شد. توضیحات مربوط به مناطق غیرنظامی در مرزهای سرزمینهای اشغالی با سوریه، اردن و مصر در جدول ۲ ذکر شده و این مناطق در جدول ۱ نشان داده شدهاند. مرز لبنان و اسرائیل فاقد مناطق غیرنظامی بوده و هست.
جنگ ششروزه
در سال ۱۳۴۶ کشورهای عربی بار دیگر علیه رژیم صهیونیستی متحد شدند. در این جنگ اسرائیلیها مناطقی از کشورهای همسایۀ خود، یعنی سوریه، اردن و مصر را تصرف کردند، که با اتمام جنگ مجبور شدند بخش عمدهای از آنها را بازگردانند.
جنگ ششروزه نیز تغییراتی را در مرزهای سرزمینهای اشغالی ایجاد کرد. در پایان جنگ ششروزه، رژیم صهیونیستی باریکۀ غزه را — که پیش از این در اختیار مصر بود — اشغال کرد. اردن هم کرانۀ باختری را از دست داد. اما سختترین شکست به سوریه تحمیل شد که در این جنگ بلندیهای جولان را از دست داد. مصر و اردن بر اساس توافقاتِ انجامشده، بخشهایی از فلسطین را اداره میکردند، اما بلندیهای جولان جزئی از خاک سوریه بود که البته اهمیت ژئوپلیتیکی فراوانی هم داشت.
جنگ یومکیپور
رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی در سال ۱۳۵۲ برای سومین بار وارد جنگ شدند. این جنگ که به «جنگ یومکیپور» معروف شد، تنها ۱۹ روز طول کشید، اما اثرات بسیاری در فضای سیاسی رژیم صهیونیستی گذاشت که بررسی آنها فرصت دیگری میطلبد. در عرصۀ ژئوپلیتیک اما، پس از جنگ اسرائیلیها مجبور شدند تا فاصلۀ ۳۰کیلومتری از کانال سوئز عقب بنشینند و کنترل این کانال را بهصورت کامل به مصریها واگذارند. در جبهۀ شمالی هم سوریها توانستند مناطقی را از اسرائیلیها بگیرند و حدوداً تا ۷کیلومتری دریاچۀ طبریا پیش رفتند.
اشغال لبنان
در سال ۱۳۶۱ رژیم صهیونیستی اقدام به حملۀ نظامی به جنوب لبنان نمود تا با گروههای فلسطینی در این منطقه مقابله کند. این عملیات نظامی در عمل منجر به اشغال مناطقی از جنوب لبنان شد که تقریباً ۱۰% از کل خاک لبنان را تشکیل میداد. این مناطق که تا سال ۱۳۷۹ در اشغال اسرائیلیها بود به «نوار امنیتی» معروف شد و اسرائیلیها ضمن استقرار در این منطقه، به حمایت از شبهنظامیان «ارتش جنوب لبنان» پرداختند.
در سال ۱۳۷۹ رژیم صهیونیستی تصمیم به عقبنشینی از جنوب لبنان گرفت و نوار امنیتی را تخلیه کرد.
مرزهای رژیم صهیونیستی و مرز با لبنان
مرز جداکنندۀ سرزمینهای اشغالی از کشور لبنان، به طول ۷۹ کیلومتر از منطقۀ «رأسالناقوره» در غرب تا «جبل روس» در شرق ادامه دارد. این خط مرزی که به نام «خط آبی» مشهور است، عمدتاً از میان کوهها میگذرد و از این جهت میتوان این مرز را یک مرز کوهستانی دانست.
تا پیش از فروپاشی امپراتوری عثمانی، مرز خاصی میان سرزمین فلسطین و لبنان وجود نداشت و هردوی آنها جزئی از آن امپراتوری به شمار میآمدند. پس از جنگ جهانی اول و انعقاد قرارداد سایکس-پیکو در سال ۱۲۹۵، فرانسه و بریتانیا این سرزمینها را بین خودشان تقسیم نمودند. این قرارداد مرز سرزمینهای تحت قیمومیت بریتانیا و سرزمینهای تحت قیمومیت فرانسه را با خطی مشخص مینمود که از سواحل دریای مدیترانه (از «اخزیو» در ۵کیلومتری شمال نهاریا) تا شمالغربی دریاچۀ طبریا (در محدودۀ روستایی به نام «طابغه») ترسیم میشد. در واقع این خط نخستین مرزی بود که پس از امپراتوری عثمانی بین سرزمینهای شمالی (تحت قیمومیت فرانسه) و سرزمینهای جنوبی (تحت قیمومیت بریتانیا) فاصله ایجاد میکرد.
رژیم صهیونیستی در قالب پروژهای موسوم به «سنگفرش» در سرتاسر این خط مرزی، تأسیساتی نظیر برجهای مراقبتی، خاکریز و دیوارهای بتنی احداث نموده است. هدف از این پروژه، ایجاد مانع بر سر راه نیروهای لبنانی در صورت بروز جنگ اعلام شد.
مرز لبنان و سرزمینهای اشغالی تنها یک گذرگاه مرزی به نام «گذرگاه رأسالناقوره» دارد که درحالحاضر استفاده از آن فقط توسط نیروهای سازمان ملل انجام میپذیرد. از این منطقه، خط مرزی بهصورت تقریباً مستقیم بهسمت شرق تا حوالی کیبوتسی به نام «مَلکیا» حرکت میکند و از آنجا بهسمت شمال تا شهر «کریات شمونا» پیش میرود. امتداد خط مرزی به رود حاصبانی میرسد که حدوداً چهار کلیومتر از آن خاک دو کشور را جدا میکند.
در ادامه، مرز مجدداً بهسمت شمال در خاک لبنان بالا میرود و از میان روستای «غجر» عبور میکند؛ بهگونهای که نیمۀ شمالی آن روستا در خاک لبنان و نیمۀ جنوبی آن در سرزمینهای اشغالی واقع میشود. ادامۀ مسیر این مرز بهسمت شمالشرق تا کوه حرمون کشیده میشود.
اصلیترین مورد در اختلافات مرزی لبنان و رژیم صهیونیستی مربوط به منطقهای موسوم به «مزارع شِبعا» است. مزراع شبعا منطقهای بهشکل تقریبی یک مستطیل است که مساحتی در حدود ۲۵ کیلومترمربع را شامل میشود. شبعا در شمال بلندیهای جولان واقع شده و متعلق به لبنان است و تا سال ۱۳۴۶ مرز بین لبنان و سوریه بود، اما در جریان جنگ ششروزه به اشغال اسرائیل درآمد. پس از ترسیم خط آبی در سال ۱۳۷۹ بهعنوان خط مرزی، این منطقه به دست اسرائیلیها افتاد، اما لبنان این مسئله را نپذیرفت. سازمان ملل از پذیرش ادعای لبنان سر باز میزند، زیرا معتقد است این منطقه جزئی از سوریه است (زیرا تا پیش از اشغال توسط سوریه اداره میشد) و ازآنجاکه بخشهایی از سوریه در اشغال اسرائیل است، ادعای لبنان در خصوص مزارع شبعا را وارد نمیداند. این منطقه از دوازده مزرعۀ بزرگ تشکیل شده که در دامنۀ کوهها واقع شده است.
یکی دیگر از مناطق مورداختلاف در منطقۀ مرزی لبنان و رژیم صهیونیستی، روستای غجر است که ساکنان آن از علویهای لبنان هستند. خط آبی از وسط این روستا عبور میکند و آن را به دو نیمه تقسیم میکند. پس از عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، بخش شمالی این روستا به لبنان واگذار شد، اما در جریان جنگ ۳۳روزه این روستا دوباره توسط اسرائیلیها اشغالی شد. غجر پس از پایان یافتن جنگ تا سال ۱۳۸۹ کماکان در اشغال اسرائیلیها قرار داشت، تا اینکه در آن سال اسرائیلیها از قسمت شمالی آن خارج شدند. در حال حاضر قسمت جنوبی آن تحت سلطۀ رژیم صهیونیستی است.
درگیریهای مرزی
مرز رژیم صهیونیستی با لبنان در دهههای گذشته بارها شاهد درگیریهای محدود بوده است.
در یکی از این موارد، در تاریخ ۱۲مرداد۱۳۸۹ در پی تحرکات مشکوک سربازان ارتش رژیم صهیونیستی در کنار حصارهای مرزی، تبادل آتش میان نظامیان ارتش لبنان و ارتش رژیم صهیونیستی صورت گرفت که در نتیجۀ آن چند نفر از هر دو طرف کشته شدند.
مرز با سوریه
تا زمان اشغال بلندیهای جولان در جریان جنگ ششروزۀ سال ۱۳۴۶، رژیم صهیونیستی مرزی در دریاچۀ طبریا با سوریه داشت که پس از اشغال جولان توسط اسرائیلیها، کل این دریاچه به تصرف صهیونیستها درآمده است.
تا پیش از اشغال بلندیهای جولان توسط اسرائیل، مرز اسرائیل با سوریه بهصورت تقریباً مستقیم از جنوب مزارع شبعا تا دریاچۀ طبریا میآمد. در این منطقه، خط مرزی در ساحل شرقی دریاچه بهسمت پایین امتداد مییافت و سپس به محل تلاقی رود یرموک با رود اردن میرسید.
مرز با اردن
مرز رژیم صهیونیستی با اردن از نقطهای که رود یرموک به رود اردن میپیوندد آغاز میشود و در ادامه، رود اردن مرز دو سرزمین را تشکیل میدهد. بهدلیل عوارض زمین، رودخانۀ اردن در این منطقه بهصورت مارپیچ است و طبعاً خط مرزی در این منطقه مارپیچ ترسیم شده است. بحرالمیت بهعنوان بزرگترین دریاچه در این منطقه بین اردن و رژیم صهیونیستی تقسیم شده است، به این صورت که خط فرضی که دریاچه را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میکند، بهعنوان خط مرزی در نظر گرفته میشود. این خطر مرزی در قسمت جنوب دریاچه تا خلیج ایلات کشیده میشود.
علاوه بر بحرالمیت، اردن و رژیم صهیونیستی در دریای سرخ نیز مرز دریایی اندکی دارند. این مرز دریایی در سال ۱۳۷۵، دو سال بعد از امضای توافقنامۀ صلح بین طرفین، مشخص شد. باتوجهبه اینکه ساحل شمالی خلیج ایلات بهصورت مشترک میان اردن و رژیم صهیونیستی تقسیم شده، لذا بر اساس توافقاتِ انجامگرفته خط مرز دریایی دو طرف در این قسمت بهگونهای ترسیم شده که خلیج را بهصورت مساوی میان طرفین تقسیم نماید.
مرز با مصر
پس از شکلگیری رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۲۷، مرز بین مصر و اسرائیل در قرارداد ترک مخاصمه تعیین شد. در تاریخ ۵اسفند۱۳۲۷ مصر و رژیم صهیونیستی در قالب توافقات رودوس تصمیم گرفتند که طرفین به مرزهای سابق برگردند و باریکۀ غزه نیز به مصر واگذار شد. نکتۀ دیگر در خصوص این توافق اینکه در این مرز منطقۀ «العوجه» بهعنوان منطقۀ غیرنظامی تعیین شد که طرفین حق استقرار نیروهای نظامی خود را در آن نداشتند.
یکی از نکات در خصوص این مرز ایجاد فاصله میان قبایل بادیهنشین این منطقه (موسوم به بدویها) است که سبب شده اختلالاتی در زندگی آنها ایجاد شود؛ بدین صورت که بخشی از این قبایل در سرزمینهای اشغالی و بخشی دیگر در صحرای سینا قرار گرفتهاند. برای واضحتر شدن بحث میتوان به مسائل منطقۀ العوجه اشاره نمود.
العوجه (یا عوجة الحَفیر) منطقهای در ۶۰کیلومتری جنوب غزه است که در میان بیابان، دارای منابع آب است؛ به همین جهت، این منطقه محل مناسبی برای اسکان در بیابان است. العوجه بهصورت سنتی متعلق به قبیلۀ عَزازمه بود که در این منطقه سکونت داشتند.
رؤیای سلطه بر شبهجزیرۀ سینا
اسرائیلیها هیچگاه نتوانستند رؤیای سلطه بر شبهجزیرۀ سینا را از سر بیرون کنند. این امر دلایل ژئوپلیتیک مهمی داشت. اگر اسرائیلیها میتوانستند بر این شبهجزیره سلطه یابند، در کنار گسترش سواحل خود، در واقع خود را به کانال سوئز میرساندند که حائز اهمیت فراوان برای اسرائیلیها بود. بهعلاوه حضور نظامی اسرائیلیها در این منطقه میتوانست خطری جدی برای مصریها باشد که در آن صورت پایتختشان، قاهره، تنها ۱۳۰ کیلومتر با اسرائیلیها فاصله داشت. البته به هیچ عنوان نباید از اهمیت ذخایر نفتی این منطقه برای اسرائیلیها غافل شد. به همین دلیل در سال ۱۳۳۵ بار دیگر وارد جنگ با مصر شدند و بازیکۀ غزه و سینا را به اشغال درآوردند، اما بر اثر فشار بینالمللی مجبور به عقبنشینی شدند.
اما در جنگ ششروزۀ سال ۱۳۴۶ اسرائیلیها توانستند بار دیگر شبهجزیرۀ سینا را به اشغال خود درآورند و تا کانال سوئز پیش روند. در همین دوره شهرکهای اسرائیلی فراوانی در سینا ساخته شد و اسرائیلیها بلافاصله اقدام به استخراج نفت در منطقۀ «ابوردیس» نمودند. حضور اسرائیلیها در شبهجزیرۀ سینا برای مصر بسیار چالشبرانگیز بود که تبدیل به یک شکست روحی برای مصریها شده بود. اسرائیلیها هم از آن بهعنوان برگ برنده در مذاکرات احتمالی آینده استفاده میکردند.
حتی پس از جنگ «یومکیپور» در سال ۱۳۵۲ هم مصریها نتوانستند اسرائیلیها را بهصورت کامل از سینا بیرون کنند. نهایتاً در سال ۱۳۵۸ پس از پیمان «کمپدیوید» مصریها و اسرائیلیها توافق کردند که مرزها به حالت سابق برگردد و اسرائیل از سینا خارج شود. در پی این توافق، کلیۀ شهرکهای صهیونیستی در شبهجزیرۀ سینا تخلیه و نابود شد.
رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۸۹ تصمیم گرفت تا در مرز مصر یک حصار مرزی احداث کند که ساخت آن تا سال ۱۳۹۲ به طول انجامید.
امروزه سه گذرگاه مرزی بین مصر و سرزمینهای اشغالی وجود دارد که عبارتاند از: «طابا»، «نیتسانا» و «نتافیم». اسرائیلیها میتوانند از طریق گذرگاه طابا به صحرای سینا بروند و برای اقامت ۱۴روزه تا نیمۀ شرقی شبهجزیره نیازی به دریافت ویزا ندارند. گذرگاه نیتسانا فقط برای انتقال بار استفاده میشود و بر روی مسافران بسته است. گذرگاه نتافیم هم معمولاً مسدود است و فقط در برخی موارد برای مقاصد خاص باز میشود.
اختلافات مرزی مصر و رژیم صهیونیستی
همانطور که پیش از این گفته شد، مصر و رژیم صهیونیستی در دریای سرخ اختلاف مرزی دارند. منطقۀ مورد اختلاف در دریای سرخ «مثلث دریایی» نامیده میشود. آخرین علامت مرزی که در زمان بریتانیاییها در طابا نصب شده بود، چندصد متر از دریا فاصله داشت و این مسئله بعدها منجر به بروز اختلافاتی بین مصر و اسرائیل گردید.
مرز دریایی در این منطقه در امتداد مرز خشکی به داخل دریای سرخ کشیده شده است و خلیج عقبه یا ایلات را بهصورت تقریباً مساوی بین اردن و رژیم صهیونیستی تقسیم میکند.
مرز با قبرس
رژیم صهیونیستی با قبرس تنها در دریایی مدیترانه مرز مشترک دارد. این خطر مرزی که بیش از 100 کیلومتر طول دارد، آبهای منطقۀ اقتصادی انحصاری رژیم صهیونیستی را از قبرس جدا میکند. پیدا شدن منابع گازی در این منطقه سبب شد تا دو طرف برای رفع اختلافات مرزی مذاکره کنند. در جریان این مذاکرات بخشهایی از دریا در این منطقه به رژیم صهیونیستی واگذار شد که آن رژیم بعداً اقدام به استخراج گاز در آنها نمود.
مرز با باریکۀ غزه
رژیم صهیونیستی در جنوب با باریکۀ غزه مرزی به طول 51 کیلومتر دارد که میتوان گفت پرتنشترین مرز آن رژیم است.
پس از پایان جنگ در سال ۱۳۲۸، مصر باریکۀ غزه را با فرماندهی نظامی اداره میکرد؛ تا اینکه در سال ۱۳۴۶ در جریان جنگ ششروزه این باریکه مجدداً به اشغال اسرائیلیها درآمد. در این دوره شهرکهای صهیونیستی نیز در باریکۀ غزه تأسیس شد و تعدادی از اسرائیلیها در این منطقه سکونت یافتند. باریکۀ غزه بهعنوان دروازۀ رسیدن به العریش، برای اسرائیلیها اهمیت داشت؛ ضمن اینکه در میان مناطق خشک و بیابانی جنوب، محل نسبتاً مناسب و حاصلخیزی بود که به دریا هم راه داشت.
موانع مرزی محور فیلادلفی
یکی از موانع مرزی که رژیم صهیونیستی در همسایگی با مصر ایجاد کرد، به «محور فیلادلفی» معروف است. محور فیلادلفی در واقع یک مسیر مرزی است که در سال ۱۳۶۱ توسط اسرائیلیها بین باریکۀ غزه و مصر ایجاد شد.
در سال ۱۳۸۳ کنست اسرائیل قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن رژیم صهیونیستی میبایست از باریکۀ غزه بهصورت کامل عقبنشینی میکرد و کنترل محور فیلادلفی هم به مصر واگذار میشد. برنامۀ عقبنشینی در تابستان ۱۳۸۴ بهصورت کامل اجرا شد و خط سبز در این منطقه بهصورت یکی از مرزهای بینالمللی رژیم صهیونیستی درآمد.
امروزه مرزهای شمالی و شرقی باریکۀ غزه با استحکامات مرزی شدیدی توسط اسرائیلیها کنترل میشود. بهجرات میتوان گفت شدیدترین استحکامات مرزی اسرائیل در این منطقه قرار دارد که با تجهیزات تکنولوژیک کنترل مرز را تسهیل میکند.
مرز باریکۀ غزه پنج گذرگاه مرزی به نامهای «ارز»، «نحلعوز»، «کارنی»، «سوفا» و «کرمشالوم» دارد که عمدتاً برای واردات به غزه از آن استفاده میشود. رژیم صهیونیستی هر چند وقت یکبار این گذرگاهها را مسدود میکند تا فشار بیشتری به باریکۀ غزه وارد کند.
جمع بندی
این مقاله برداشتی از کتاب جغرافیای سیاسی اسرائیل است که درسگفتارهای سهیل کثیری نژاد در موسسه طلوع حق توسط نشر معارف جمع آوری شده است. شما می توانید این کتاب را از فروشگاه طلوع حق خریداری کنید. همچنین برای آموزش زبان عبری و مطالعه مقالات زبان اصلی می توانید آموزش عبری را در سایت آکادمی زبان طلوع حق آموزش ببینیند.