یهودیت، صهیونیزم و اسرائیل
یهودیت و صهیونیسم و اسرائیل سه حوزه مجزایی است.
یهودیها تاریخ قوم خود را از حضرت ابراهیم شروع کردند حضرت ابراهیم و قومش از بین النهرین مهاجرت میکنند به سمت ترکیه و بعدش به کنعان میروند. به دوره حضرت ابراهیم و فرزندانش تا حضرت یوسف را پسر پدران مینامند. کتابیهودیان تنخ نام دارد که از سه بخش تورات و نویئیم و ختوئیم تشکیل شده است. دوره بعدی در تاریخیهودیان دوره خروج از مصر است چهل سال آوارگی میکشند و در این دوران پر از معجزه است و در همین دوره حضرت موسی میکند و خودش هم سرزمین مقدس را نمیبیند به این دوره آوارگی میگویند. تا اینجا در تورات آمده و بقیه ماجرا در دومین بخش کتاب مقدس یعنی نویئیم آمده است. پس از حضرت موسی یوشع بن نون جانشین میشود. به رهبری یوشع میخواهند وارد سرزمین مقدس بشوند ولی چون مردم ساکن در سرزمین مقدس قوی هیکل و جنگجو بودند اسرائیلیها ترسیدن وارد سرزمین مقدس نشدند نهایتاً یک جنگی صورت میگیرد و بنی اسرائیل پیروز میشود و در بیت المقدس ساکن میگردند. این که میگویند شرکت باید مادرشیهودی باشد تا خودشیهودی شود خلاف واقع است چون مصادیق خلاف این ادعا در تاریخیهودیت دیده شده است هرچند اگر مادریهودی باشد جایگاهی ویژه دارد.
برای دریافت آموزش عبری در آکادمی زبان طلوع کلیک کنید.
خروجیهودیان از مصر
عید پسخ عید خروجیهودیان از مصر است در اواخر دوران خروج از مصر بود که تورات نازل شد خدا بهایشان گفت هفته عبادت کنید تا آخرین هفته خدا تو را به شما ارزانی دهد علاوه بر تورات الواح عهد که ده نکته و چکیده از تورا در آن بود مانند خدا را بپرستیم زنا نکنیم دروغ نگوییم.
میگویند خدا علاقه و تورات و الواح است یک تورات شفاهی هم به موسی را که به صورت تدریجی به مردم قم و بعدها این تورات شفاهی در کتاب تلمود و میشنا جمعآوری شد.
پس از سکنا گزیدن در فلسطین معبدی را تأسیس کردند به آن معبد معبد اول میگویند.
پس از مدتی مورد حمله بخت النصر قرار میگیرند و نابود میشوند ویهودیان پس از آن یا کشته میشوند و آواره و کسی در فلسطین میماند و عده زیادی به بابل منتقل میشوند.
در این دوره کوروش به بابل حمله میکند ویهودیان را آزاد گذاشته و عدهای از آنها به ایران آمده و بسیاری از پیامبران بنی اسرائیل که در ایران هستند به همین علت است که در بابل میماند و به این برمیگردد که به آن صهیون میگویند.
به هر موجی که به سمت اورشلیم برمیگشتند علیا میگویند.
رهبری بازگشت و یا همان علیا به عهده عزیر پیامبر بود اهمیت آن به خاطر جمعآوری دوباره تورات توسطایشان است پس از بازگشت بروسلی معبد دوم ساخته میشود.
کشورهای تأثیرگذار در فرهنگ بنی اسرائیل
پس از بازگشت یونانیها بهیهودیان حمله میکنند که سه قرن قبل میلاد است. مصریها و یونانیها در فرهنگ بنی اسرائیل بسیار تأثیر داشتند. عدهای این فرهنگ را پذیرفتند ولی گروهی به اسم خشمونیها اعتقاد به فرهنگیهودی داشتند و حکومت تشکیل دادند و عده زیادی را به زوریهودی کردند ولی پس از تشکیل حکومت که چند سال هم گذشت این بار رومیها و آنها حمله کردند و معبد دوم را هم نابود ساختن د در اینجا تلمود جمعآوری میشود.
زبانیهودیان و تأثیر آن از زبانهای دیگر
یهودیها هر دو ساکن میشوند یک زبان جدید میساختند مثلاً ادبی را با آلمانی ترکیب کردند و زبانییدیش را ساختند. تلمود کتاب رات شفاهی بود که درآن آموزههاییهودی نوشته شده است و میشنا در واقع اولین تفسیر تنخ است. یهودیانی که در قرون وسطی در اندلس اسلامی زندگی میکردند از آن دوران به دوران طلایی یاد میکنند ولی پس از باز پسگیری اندلس توسط مسیحیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و بسیاری از آنها به زور مسیحی میشوند همین خاطریهودیان به شرق اروپا و شمال آفریقا پناه میبرند.
اصول اعتقادییهودیت و تحریف تورات
اصول اعتقادییهودیت اگر شخصی به این اصول کافر باشد آخرت هیچ جایگاهی ندارد. در واقع پس از مرگ به طور کلی نابود میشود و دنیای پس از مرگ را نمیبیند. در واقع در تنخ بحثی از اصول اعتقادی نیامده است و هرکس از علماییهود اصول دینی را تدوین کرده است.
در اکثر این اصول مطرح شده توحید حرف اول را میزند و خبری از معاد و نبوت نیست. البته بعدها افرادی بودند که اصول اعتقادی جدیدی را از تنخ استخراج کردند که شامل نبوت و معاد هم میشد.
این به خاطر تحریفی است که در تورات و ۲ بخش دیگر آن کتاب مقدس یعنی کتاب پیامبران و مکتوبات صورت گرفته است و در آن مقام پیامبران پایین آمده و درباره معاد بسیار کم گفته شده است بعضیها مثل دیگری را مطرح میکنند مثلاً میگویند تنخ تنها یک اصل دارد و آن هم دوست داشتن هم نوع است. در یاهو دیات مرسوم است که اسم طولانی علمایشان را مخفف خلاصه میکنند.
کابالا عرفانیهودی است که بخشی از آن در قرون وسطی دچار انحراف شد و شیطان را خدمتگزار انسان معرفی کرد که او را به درخت دانش راهنمایی کرده است. ابن میمون از دانشمندان مهمیهودی است. هاشم نام دیگر خداوند استیهودیان از لفظیهوه از باب احترام استفاده نمیکنند.
صهیون یا صهیونیست چیست؟
صهیون کلمه عبری نیست بلکه یک کلمه از نژاد هیتی است که به چندین قرن قبل میلاد مسیح برمیگردد و به معنای قلعه است.
کلمه صهیون ۲۰ بار در تنخ آمده و همه جا به معنای سلیم بوده است پس از شکست بخت النصر توسط کوروش و علاقه بنی اسرائیل اسیر در بابل به بازگشت به اورشلیم این کلمه صهیون وارد ادبیات دینی آنان شد.
تئودور هرتسل برای اولین بار جنبش صهیونیسم را در اروپا پایهگذاری کرد که در واقع یک جنبش ناسیونالیسمی بود و چون اروپا در آن دوران یعنی قرن هجده تا نوزده میلادی تحت تفکرات ناسیونالیسم بود این حس بهیهودیان نیز سرایت کرد.
هر چند بعضی میگویند این جنبش بر اساس تأثیرات گرفته شده از مارکسیسم بوده است زیرا طبق آموزههای مارکسیسم که اساس آن عدالت و برابری است مردم ترجمه شدهیهود در اروپا خواهان این برابری و داشتن یک وطن برای خود بودند و هیچگاه همه آنها به دنبال ساکن شدن در اورشلیم نبودند بلکه اورشلیم یکی از گزینهها بود. گزینههای دیگری مانند آرژانتین هم مورد توجه بودند ولی اورشلیم بیشترین رای را آورد.
تئودور هرتسل تز صهیونیسیزم را اولین بار در کتاب کشوریهودی مطرح کرد. از قرن ۱۹ تا سال ۱۹۴۷یهودیان به صورت دسته جمعی اسرائیل با حمایت انگلیس مهاجرت کردند در واقع به دنبال تأسیس یک کشوریهودی بودند اگر تاریخییهودیان را مطالعه کنیم متوجه میشویم که همه این مهاجران بر اساس تفکرات ناسیونال ایسی به اسرائیل مهاجرت نکردند بلکه خیلی از آنها به خاطر فرار از فقر و جنگ گزینههای بهتر از مهاجرت نداشتند.
مسأله فلسطین اشغالی مظلوم
نماینده فرانسه و انگلیس در سال ۱۹۲۰ یک قرارداد مینویسند و خاورمیانه جدید را میان خود تقسیم میکنند جاهایی مانند لبنان تحت نفوذ فرانسه قرار میگیرند و فلسطین به انگلستان سپرده میشود. دانشگاه الازهر مصر که تفکرات سلفی دارد بسیاری از روشنفکران فلسطینی را در خود پرورش میدهد و همین تفکرات سلفی که در واقع سلفی تکفیری نبودند بلکه به خودشان سلفی جهادی میگویند در مبارزه با اسرائیل بسیار تأثیرگذار بودند.
در جریان مقابله بایهودیان در فلسطین دو جریان شکل میگیرد سلفیهای اسلامگرا و ناسیونالیستهای عرب.
در این مبارزات مردم فلسطین بسیار مقاومت کردند و بعدها پای عربها نیز به این مبارزات باز شد سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ قطعنامه صادر کرد و آن منطقه را به دو کشور عرب ویهودی تقسیم کرد در حالی که جمعیتیهودیان نسبت به عراق بسیار کمتر بود ولی بخش بزرگتر را به دست آوردن و این باعث ناراحتی اعراب شد و سال ۱۹۴۷ چند کشور از جمله مصر لبنان اردن سوریه و گروههای فلسطینی وارد جنگ با کشور تازه تأسیس اسرائیل شدند که به جنگ استقلال معروف است در حالیکه این کشورها ارتش منظم داشتند ولی از اسرائیلی که ارتش منظم نداشت شکست خوردند.
جنگهای شکل گرفته در برابر فلسطین اشغالی مظلوم
البته در این جنگ مصر غزه را تصرف کرد و اردن کرانه باختری را را به دست آورد چون دورتادور اسرائیل را عربهای مخالف اسرائیل گرفته بودند اسرائیل به دنبال ارتباط با کشورهای مسلمان غیر عرب مانند ایران پاکستان و ترکیه بود.. اسرائیل در سال ۱۹۵۶ بر سر کانال سوئز با مصر درگیر شد و در این جنگ حمایت فرانسه و انگلیس را ولی چون این یک آبراه بینالمللی بود و منافع شوروی و آمریکا و خطر افتاد اسرائیل را تحت فشار قرار دادند تا این جنگ را تمام کنم.
میگویند این پایان ابرقدرتی بریتانیا است زیرا در مقابل درخواست ترک مخاصمه توسط آمریکا سر تسلیم به زیر آورد آمریکا از آنجا ببرد ابرقدرت محسوب میشد.
جنگ سوم در سال ۱۹۶۷ با تحریکاتی که کشورهای عربی انجام دادند شروع شد.
در ابتدای جنگ مصر تمام جنگندهها و هلیکوپترهای خود را در مکانی جمع کرد تا با یک حمله کار اسرائیل را تمام کند ولی مکان آن پرندهها لو میرود. اسرائیل همه را بمباران میکند و در واقع قبل از شروع جنگ نیروی هوایی خود را به طور کامل از دست میدهد و تقریباً ۳۰۰ روند پرنده را در یک عملیات از دست میدهد.
با شروع جنگ اسرائیل صحرای سینا را از مصر کرانه باختری را از اردن بلندیهای جولان را از سوریه و شهر بهین طرح را میگیرد این جنگ شش روز کشید و یک میلیون انسان آواره شدند و مساحت اسرائیل به سه برابر قبل افزایش یافت.
سال ۱۹۷۰ تا سال ۱۹۷۳ جنگ اصطکاکی علیه اسرائیل شروع کرد. چون میدانست اسرائیل در جنگهای کوتاه مدت موفق است و سر کرد و آنان را طولانی کند و در سال ۱۹۷۳ جنگ یوم کیپور آغاز شد که در واقع برای باز پسگیری مناطق تحت اشغال اسرائیل آمریکا از اسرائیل حمایت تسلیحاتی کرد و باز هم اعراب شکست خورد.